من عااااااااااااااااااااشق بارونم
همه فصل ها رو دوست دارم. حتی تابستونی که تو این کویر زیر افتاب نزدیکه که بچسبیم به اسفالت. اما بارون یه چیز دیگست. دیروز صبح از خونه زدم بیرون. با اینکه ممکن بود دیرم بشه اما تصمیم داشتم کمی از راهو پیاده برم. اخه نم نم بارون میومد. نزدیک سر خیابون یه خانوم از پشت صدام کردو و قتی اومد نزدیک تازه گفت ا شما ازدواج کردین؟ گفتم بله متاهلم. میخواست ازم خواستگاری کنه
. اما خب قسمت نبود
. حالا مگه ول میکرد؟ دختر خوب تو فامیلاتون ندارین؟ -نه دانشجویی؟ -بله تو هم کلاسیات دختر خوب سراغ نداری؟ -نه تو دوستات دختر خوب سراغ نداری؟ -نه .......
و فکر میکنم اگه ولش میکردم ساعتها زیر نم نم بارون از خوبیه پسرش و اینکه تو این دوره زمونه پیدا کردن دختر خوب مثل پیدا کردن سوزن تو انبار کاهه حرف میزد. من هم که عین بز نگاش میکردم. عجب طاقتی
بالاخره ولم کرد و رفتم اونور خیابون تاکسی سوار شم. حالا مگه تاکسی گیر میومد؟ همه با سرعت از کنارم رد میشدن. خدایا اگه سیل میومد ما با هم چیکار میکردیم؟
بالاخره دیر رسیدم
موقع برگشتن هم به دلیل همون نم نم بارون کلی وایسادم تا تاکسی گیرم اومدو رسیدم خونه.
عوضش کلی زیر نم نم بارون بودم و خیس شده بودم. بماند که مرد بغل دستیم به خودش زحمت تکون خوردن نمیداد و من و زن بغل دستیم نزدیک بود از پنجره بریم بیرون. باز هم من هیچی نگفتم.عجب طاقتی
من عااااااااااشق بارونم
بعد از ظهر هم کلاس داشتم. بارون دیگه شدید شده بود. همسری برد و منو رسوند. موقع برگشتن بارونی میومد شدییییییییید
دربست گرفتم چون مطمئن بودم در غیر این صورت به خونه نمیرسم. راننده بسی پیر بود و مدام ایت الکرسی میخوندیم که حداقل جدا از خودمون کسیو نکشه. رسیدیم فلکه سر خیابون.
ترافیک
ماشینا همه درجا وایساده بودن. قفل شده بود. حالا همه بووووووق میزنن و داد میکشن. دو نفر پیاده شدن یقه همو گرفتن. بعضیا فحش میدن. یه کامیون هم صاف اومد کنار ما و دود مبارکش تو حلقم.
نمیدونم دو تا مامور راهنمایی رانندگی از کجا یهو ظاهر شدن و ما بعد از نیم ساعت ازاد شدیم
به جای 2500 تومن هم 6000 تومن کرایه دادیم که خانوم بارونه ترافیکه و ...
بازهم من عییییییییییین بز
وقتی هم رسیدم خونه دیدم فلش 16گیگا بایتی شریفمو گم کردم.
من عااااااااااااااشق بارونم؟